کد مطلب:59747 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

داستان چگونگی آغاز اسلام علی











در اینجا به طور اختصار به ذكر چند روایت در فضایل حضرت علی (علیه السلام) می پردازیم و نظر به اینكه این روایات به حدّ تواتر (نقل بسیار) رسیده و مورد اتفاق علمای اسلام بوده و مشهور می باشند، نیاز به ذكر اسناد آنها نیست ، از جمله آنها داستان آغاز اسلام علی (علیه السلام) و دعوت پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از خویشان خود هست كه صحّت آن ، مورداتفاق علمای اسلام و تاریخ نویسان می باشد(و قبلاًبه ذكرآن به طوراجمال بسنده شد).

پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) خویشان خود را به سوی اسلام خواند و آنان را برای حمایت و یاری خود در راه اسلام بر ضدّ كافران و دشمنان دعوت نمود. آنان حدود چهل نفر بودند و همه آنان از نوادگان و فرزندان عبدالمطلب به شمار می آمدند، آنان را در خانه ابوطالب به گرد هم آورد. پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور داد برای آنان غذا تهیّه شود. و آن غذا از یك ران گوسفند و ده سیر گندم و حدود سه كیلو شیر، تشكیل می شد، در صورتی كه هر مردی از آنان معروف بود كه در یك وعده ، خورنده یك برّه گوسفند و چندین من نوشیدنی می باشد و منظور پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در تهیّه غذای اندك برای همه آنان این بود كه همه آنان از آن بخورند و سیر شوند، با اینكه به طور معمول ، آن غذا یك نفر آنان را هم سیر نمی كرد، تا همین موضوع یك معجزه و نشانه صدق نبوّت آن حضرت باشد و آنان آن را آشكارا بنگرند.

پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور داد آن غذا را نزد آنان گذاردند، همه آنان از آن غذا خوردند و سیر شدند، ولی برای آنان معلوم نشد كه از آن غذا خورده باشند (گویی دست به آن غذا نزده اند) پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) اینگونه آنان را شگفت زده كرد و نشانه نبوّت و صداقت خود را با برهان الهی ، برایشان آشكار نمود و پس از آنكه آنان از غذا خوردند و سیر شدند و از نوشیدنی سیراب گشتند، پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به آنان روكرد و چنین فرمود:

ای فرزندان عبدالمطّلب ، خداوند مرا به عنوان پیامبر بر همه جهانیان ، برانگیخت و بخصوص مرا پیامبر شما قرار داد و فرمود»:

«وَاَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الاَْقْرَبِینَ»؛ «و خویشان نزدیكت را انذار كن».[1] .

و من شما را به دو كلمه ای كه گفتن آن در زبان ، آسان است ولی در میزان ، گران و سنگین می باشد، دعوت می كنم ، دو كلمه ای كه شما در پرتو آن بر عرب و عجم حكومت خواهید كرد و همه اُمّتها، فرمانبردار شما می شوند و شما به خاطر آن وارد بهشت می شوید و از آتش دوزخ رهایی می یابید و این دو كلمه عبارت است از:

1 گواهی دادن به یكتایی و بی همتایی خدا.

2 گواهی دادن به اینكه من رسول خدا هستم.

هركس از شما كه این دعوت مرا تصدیق كند و مرا در پیشبرد این دعوت ، یاری نماید؛ او برادر، وصیّ، وزیر، وارث و جانشین من بعداز من خواهد بود.

در میان آن جمعیت (چهل نفری) هیچ كس به این دعوت ، پاسخ نگفت جز امیرمؤ منان علی (علیه السلام) كه خودش می فرماید:«من از میان آنان برخاستم و در رو به روی رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ایستادم ، با اینكه كم سنترین آنان بودم و ساق پایم از ساق پای همه آنها نازكتر بود و چشمم از چشم همه آنان ناتوانتر بود».[2] گفتم: «ای رسول خدا من تو را در این راستا یاری می كنم».

فرمود:«بنشین» نشستم سپس برای بار دوم ، حاضران را دعوت به اسلام كرد. هیچیك از آنان سخنی نگفت ، من برخاستم و سخن قبل را تكرار كردم ، پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:«بنشین» نشستم. برای بار سوم ، پیامبر آنان را به اسلام دعوت كرد، همه مهر خاموشی بر لب زده بودند، هیچ كدام از آنان چیزی حتّی یك كلمه نگفت پس من برخاستم و گفتم: «ای رسول خدا! من تو را یاری می كنم» فرمود:

«اِجْلِسْ فَاَنْتَ اَخِی وَوَصِیِّی وَوَزِیرِی وَوارِثِی وَخَلِیفَتِی مِنْ بَعْدِی».

«بنشین كه تو برادر من و وصیّ و وزیر و وارث و جانشین من پس از من هستی».

ولی همه حاضران برخاستند (و از روی استهزا) به ابوطالب می گفتند:«ای ابوطالب! اگر در دین برادرزاده ات درآیی (و قبول اسلام كنی) برای تو روز فرخنده است ؛ زیرا محمّد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) پسرت را رئیس تو قرار داد».

و این جریان بیانگر ارزش بزرگ و مخصوص امیر مؤ منان علی (علیه السلام) است كه هیچیك از مهاجرین و انصار و هیچ فرد مسلمانی ، دارای چنین مزیّتی نیست ، بلكه هیچ كس نظیر آن و نزدیك به آن را در هیچ حالی نداشته و ندارد و این ماجرا حاكی است كه پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به یاری علی (علیه السلام) امكان یافت تاخبر رسالتش را به مردم برساند ودعوتش را آشكار نماید و آشكارا مردم را به سوی اسلام بخواند، اگر علی (علیه السلام) نبود، دین و شریعت پابرجا و برقرار نمی گردید و دعوت الهی آشكار نمی شد. بنابراین ، علی (علیه السلام) یاور اسلام و وزیر دعوت كننده اسلام از جانب خدا بود و در پرتو پیمان یاری او با رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بود كه آن حضرت ، نبوّت خود را آنگونه كه می خواست ، به پایان برد و این فضیلت بسیار عظیمی است كه كوهها را توان برابری با آن نیست. و همه فضایل را یارای وصول به اوج آن نمی باشد.







    1. سوره شعرا، آیه 214.
    2. یعنی همه آنان درشت اندام بودند و من در ظاهر، كوچك و ناتوان به نظر می آمدم.